خدای عزّو‌جل از روی قسط و عدالت حقیقی خویش شادمانی و کامروایی را در رضایت و یقین و غم و اندوه را در نارضایتی و تردید قرار داده است. 

هم‌‌‌‌چنین خداوند در قرآن از دو نوع سبک زندگی صحبت می‌‌‌‌کند، که هر‌کدام از این دو سبک و نگرش، به تبع نتایجی در زندگی انسان به‌‌‌‌دنبال دارد. 

سبک اول: 

زندگی کسانی که مبنای اعتقادی آن‌‌‌‌ها ایمان به خدا و روز قیامت است، در نتیجه‌‌‌‌ی این باور اقدام به انجام اعمال صالح می‌‌‌‌کنند. عملاً این مجموعه از زندگی هدفمندی برخوردار هستند و تلاش و کوشش آن‌‌‌‌ها جهت‌‌‌‌دار و هدف‌مند است که نتیجه‌‌‌‌ی آن برخورداری از حیات طیّبه است. زندگی‌‌‌‌ایی که گوارا، دل‌‌‌‌چسب، طبع‌‌‌‌پسند و مایه‌‌‌‌ی آرامش و لذّت است و در آن ترس و ناراحتی و شکوه و ملال نیست و به هر میزان این باور قوی‌‌‌‌تر باشد، شخص لذّت و بهره‌‌‌‌ی بیشتری از زندگی خواهد برد. 

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [سوره النحل 97] (هر كس، مرد باشد يا زن در حالی که او مؤمن است، [کار] شایسته‌‌‌‌ایی را انجام دهد، همانا به او با زندگی پاكيزه‏‌‌‌‌اىی حيات می‌‌‌‌بخشيم و بی‌‌‌‌گمان به آنان بر [پایه‌‌‌‌ی] بهترین آن [کاری] که انجام مى‏‌‌‌‌دادند، پاداش می‌‌‌‌دهیم.)

سبک دوم: 

مقابل زندگی خوب و آرامش‌‌‌‌بخش، سبک دیگری از زندگی وجود دارد که بر بنای دوری و رویگردانی از خدا و آخرت بنا شده است و این افراد عملاً برای زندگی خود هدفی تعریف نکرده‌‌‌‌اند و در نتیجه یک زندگی مرده، کسالت‌بار، تلخ، ناگوار، سخت و همراه با نارضایتی را تجربه می‌کنند. 

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ» [سوره‌‌‌‌ی طه 124] (و هر كس از ياد [و هدایت] من روی برتابد، بی‌‌‌‌گمان او [در دنیا] زندگى تنگ [و دشوارى] خواهد داشت، و روز قیامت او را نابينا حشر ‏كنيم.)

اصولاً تنگی زندگی بیشتر به علّت کمبود‌‌‌‌های معنوی و نبودن غنای روحی است. به علّت اطمینان نداشتن به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به جهان مادّه است و آن کسی که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک بسته، از همه‌ی این نگرانی‌‌‌‌ها در امان است. (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، جلد ۱۳، ص ۳۲۸) 

ایمان و باور به آخرت، به امتحان و آزمایش انسان به وسیله‌‌‌‌ی زینت دنیا معنا می‌‌‌‌بخشد، زیرا اگر به غیر این باشد، یعنی قیامت و آخرتی نباشد، ابتلاء و آزمایش انسان بی‌‌‌‌ارزش و بی‌‌‌‌هدف خواهد بود. بنابراین اگر مرگ پایان زندگی باشد و با آن همه‌چیز پایان یابد و آخرتی نباشد، حکمت آفرینش زندگی و مرگ چیست؟ چگونه افراد نیکوکار و بدکار متمایز می‌‌‌‌شوند؟ حکمت زینت قرار دادن «آن‌‌‌‌چه که در زمین است»، چیست؟ 

باور به آخرت به همه‌‌‌‌ی این سؤال‌‌‌‌ها پاسخ می‌‌‌‌دهد و برای آن هدف مشخص می‌کند. 

انسان به‌جز موضوع باور به آخرت، در میان هدف‌‌‌‌های گوناگون سرگردان است، یکی او را به راست و دیگری به چپ می‌‌‌‌کشاند، در میان برآورده کردن آرزوهای متعدّد هم‌چنان سرگردان است. برای راضی کردن و خشنود ساختن اطرافیانش سرگردان است، که چه کسی را راضی نگه دارد. بین خواسته‌‌‌‌های نفسانی خود و خواسته-های جامعه‌‌‌‌ایی که در آن زندگی می‌‌‌‌کند، سرگردان است. اگر گروهی را خشنود کند ، گروه دیگر عصبانی می-شوند‌.  به قول شاعر: 

شعر، أبو العيناء: «إِذا رَضِيَتْ عَنِّي كِرامُ عَشِيرَتي./ فَلَا زَالَ غَضْبَاناً عَلَيَّ لِئَامُهَا»

اگر نیکان و برگزیدگان خاندان و قبیله‌ی من از من خشنود گردند /

زبونان و فرومایگان همچنان بر من خشم‌ناک خواهند ماند.

طبعاً نمی‌‌‌‌توان همه‌‌‌‌ی مردم را راضی نگه داشت زیرا خواسته‌‌‌‌ها و امیال آن‌‌‌‌ها متفاوت است.

«ومن من النّاس يرضي كلّ نفس وبين هوى النفوس مدى بعيد.»

ترجمه: کدام انسان است که بتواند همه‌‌‌‌ی مردم را خشنود گرداند؟ 

در حالی که بین خواسته‌های هر‌یک از آن‌‌‌‌ها فرسنگ‌ها فاصله است. 

امّا انسان مؤمن آسوده است زیرا همه‌‌‌‌ی هدف‌‌‌‌ها را زیر یک هدف جمع آورده است و فقط به خاطر آن تلاش می‌‌‌‌کند و آن‌‌‌‌ هم خشنودی خدای متعال است. خداوند در پیام آسمانی خود مؤمنان را از شک و تردید بیرون می‌‌‌‌آورد و اطمینان می‌‌‌‌دهد که آن‌‌‌‌ها برحق و بر راه مستقیم‌‌‌‌اند. 

«فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» [الزخرف/43] (پس به آن‌‌‌‌چه به تو وحى شده است، تمسّک بجوی، چرا که تو بر راه راست [استوار] هستی.)

«فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ» [النمل/79] (پس بر خدا توكّل كن، [و بدان] كه تو بر حق آشكار هستی.)

این‌که انسان اعتقاد و یقین پیدا کند که او بر حق مبین است و بر صراط مستقیم گام برمی‌‌‌‌دارد، امتیازی است که تنها به اهل ایمان اختصاص داده شده است.

خداوند حال و وضع آن‌‌‌‌هایی که هدفی به جز رضایت و هدایت الهی در پیش گرفته‌‌‌‌اند را این‌چنین توصیف می‌‌‌‌کند. 

«قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰ أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۖ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» [اﻷنعام/71] (بگو: (آيا جز خدا، چيزى را [به فریاد] بخوانيم كه به ما سودى نمی‌بخشد و زیانی به ما نمى‌رساند؛ و [آیا] پس از آن كه خدا هدايتمان كرده است [از باور خود دست برداریم و به کیفر آن] به گذشته‌های [جاهلیت] مان بازگردانده شویم؟! همانند كسى كه شياطین او را در زمین، با سرگشتگی، از راه به در برده‏ باشند؟ [و] برایش يارانى است كه او را به هدايت فرا مى‏‌خوانند [و می‌گویند]: (به سوی ما بیا) بگو: (بی‌گمان [فقط] هدايت‏ خدا، هدايت [حقیقی] است؛ و فرمان يافته‏‌ايم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.)

باور به آخرت به زندگی انسان ارزش و بها می‌‌‌‌بخشد، طوری‌که انسان از بودنش در دنیا احساس حقارت نمی-کند، خود را موجودی بی‌‌‌‌ارزش نمی‌‌‌‌داند زیرا می‌‌‌‌داند، ذرّه‌‌‌‌ایی بی‌‌‌‌مقدار یا موجودی منفعل، یا چیزی بی‌‌‌‌فایده و بیهوده نیست، بلکه در نزد خدا از جایگاه خاصّی برخوردار است. 

 

-    خداوند انسان مومن را به عنوان دوست خود برگزیده است. 

«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» [البقرة/257] (خدا ولی كسانى است كه ايمان آورده‏‌‌‌‌اند، آن‌‌‌‌ها را از تاريكي‌‌‌‌های[ کفر و نادانی] به سوى [نور و] روشنايى [ایمان و هدایت] بیرون می‌‌‌‌آورد.)

-    خدا همیشه همراه و نزدیک به انسان است. 

«وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ» [سوره اﻷنفال 19] (و بی‌‌‌‌شک خدا [همواره] با مؤمنان است.)

«إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ» [سوره‌‌‌‌ی هود 61] (بی گمان پروردگارم نزديك [و] اجابت‏ كننده‌‌‌‌ی [هر دعایی] است.)

-    یاری گر و مدافع  آن‌‌‌‌هاست .

«وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ» [سوره الروم 47] (و [مؤمنان را یاری دادیم که] يارى‏ دادن به مؤمنان حقی است بر عهده‌‌‌‌ی ما.)

«إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» [سوره‌‌‌‌ی الحج 38] (همانا خدا هیچ خیانت‌کار ناسپاسی را دوست ندارد.)

-    انسان مسجود ملائکه قرار داده است. 

«إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ * فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ» [سوره‌‌‌‌ی ص 71 - 73] ([به یاد آر] آن‌‌‌‌گاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: (همانا من بشرى را از گل می‌آفرینم. پس هنگامی که به او سامان دادم و از روح خود در او دميدم، برای او سجده‏ كنان به خاك افتيد. پس همه‌‌‌‌ی فرشتگان، جملگی [برایش] سجده كردند.)

-    کل هستی را مسخّر انسان کرده است.

«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ  وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ  وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ  وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ * وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ  وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا  إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» [سوره‌‌‌‌ی إبراهيم 32 - 34] (خداوند کسی است كه آسمان‌‌‌‌ها و زمين را آفريد و از آسمان آبى فروفرستاد و با آن برای روزى شما از [انواع] فرآورده‌‌‌‌ها رویاند و كشتى‌‌‌‌ها را [نیز] برایتان مسخّر گردانید تا به فرمان او در دريا به حرکت درآیند و رودها را [نیز] برایتان مسخّر گردانید. و خورشيد و ماه را كه پيوسته در حرکتند، برایتان مسخّر کرد و شب و روز را [نيز] برای شما مسخّر ساخت. و از هر چه از او خواسته ايد، به شما داده است، و اگر [بخواهید] نعمت[های]‏ خداوند را بر شمارید، نمى‏‌‌‌‌توانيد آن[ها] را بشمرید، بی‌‌‌‌گمان انسان، بسی ستمگر ناسپاس است.)

 و به صورت ویژه انسان مومن از منزلت و احترام و جایگاه خاص در نزد خدا برخوردار است. 

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» [سوره البينة 7] (بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌‌‌‌اند، آن‌‌‌‌ها به راستی، بهترین آفریدگانند.)

این نگاه که انسان از جایگاه و ارزش خاصّی نزد خداوند و در عرش نزد ملائکه بر خوردار است و این که هستی پهناور کاملاً در تسخیر انسان قرار داده شده است، در وجود انسان احساس افتخار و ارزشمندی پدید می‌آورد و این خود سبب می‌‌‌‌شود همیشه با عزّت و سربلندی زندگی کند و از احساس پوچی، نابودی، تباهی و بیهودگی به دور باشد. قطعاً برخورداری از این احساس چیز کم ارزشی نیست. 

بر خلاف نگاه ماتریالیست‌‌‌‌ها که انسان را هم خانواده‌‌‌‌ی حشرات و هم‌‌‌‌سنگ‌ میمون‌‌‌‌ها می‌‌‌‌دانند و به انسان به عنوان یک حیوان دگرگون یافته و متکامل می‌‌‌‌نگرند، چنین نگاه و برداشتی از انسان، به جای سوق او به بلندی و مراتب بالاتر، او را به سوی پستی سوق می‌‌‌‌راند. 

 خداوند زندگی کسانی را که نگاه مادی و دنیوی به اصل زندگی دارند و آخرتی برای خود متصوّر نیستند، را به زندگی چهارپایان تشبیه کرده است و می‌‌‌‌فرماید: 

«وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ» [سوره محمد 12] (و كسانى كه كفر ورزیده‏-اند [از لذّت‌‌‌‌های دنیا] بهره‌مند مى‌‌‌‌شوند و می‌‌‌‌خورند همان‌گونه كه چارپايان می‌خورند و[در آخرت] آتش [جهنّم] جايگاه آن‌‌‌‌هاست.)

کلّ ارزش و اهتمام آن‌‌‌‌ها در خوردن و لذّت بردن خلاصه می‌‌‌‌شود. 

غفلت از جایگاه خود و از مسئولیت و رسالتی که خدا برای انسان در نظر گرفته و هم‌‌‌‌چنین از پایانی که در انتظار انسان است، سبب می‌‌‌‌شود سبک زندگی انسان متحوّل شود. 

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ  لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا  أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ  أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» [سوره اﻷعراف 179] (و همانا بسيارى از جن و انس را براى دوزخ [سوزان] آفريده‏‌‌‌‌ايم، [چرا كه] دل‌‌‌‌هايى دارند كه با آن‌‌‌‌ها [حقیقت را] در نمی‌‌‌‌يابند، و چشمانى دارند كه با آن‌‌‌‌ها [حق را] نمى‌‌‌‌‏بينند و گوش‌‌‌‌هايى دارند كه با آن‌‌‌‌ها [حقیقت را] نمى‌‌‌‌‏شنوند. آن‌‌‌‌ها هم-چون چهارپايانند، بلكه آنان [از آن‌‌‌‌ها هم] گمراه‏‌‌‌‌ترند. آن‌‌‌‌ها به‌‌‌‌راستی غافلانند.)

خداوند وضعیّت انسانی را که تابع هوای نفس خود شده و به زمین چسبیده و نگاهش از آخرت به دنیا معطوف گشته است را این‌‌‌‌چنین توصیف می‌کند:

 

«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ  فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ  ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا  فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» [سوره‌‌‌‌ی اﻷعراف 175 – 176] (و [ای پیامبر] خبر كسی را بر آنان بخوان كه آيات خود را به او دادیم، آنگاه او از آن [آیات] جدا شد و شيطان در پی او شد [و وسوسه‌اش کرد]، پس از [زمره‌‌‌‌ی] گمراهان گردید و اگر مى‏‌‌‌‌خواستيم [مقام و منزلت] او را با آن [آيات] بالا مى‌‌‌‌برديم، امّا او به زمين [و خاک] گراييد و از خواهش نفس خویش پيروى كرد، پس مثل او هم‌‌‌‌چون مثل سگ است [كه] اگر بر آن سخت گیری، زبان از كام برون آورد و اگر رهایش كنى [باز] زبان از دهان بیرون آورد. [داستان] اين [سگ] به سان آن قومی است كه آيات ما را تكذيب كردند، پس، اين داستان را [برایشان] بیان كن، باشد كه آنان بينديشند.)

انسانی که نگاه نزدیک‌‌‌‌بین به زندگی ندارد و فقط این لحظه را نمی‌‌‌‌بیند، برای عمر و وقت خود ارزش قائل است و به دنبال کارهای بیهوده نمی‌‌‌‌رود. خداوند در وصف مؤمنان این‌چنین می‌‌‌‌فرماید: 

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» [سوره‌‌‌‌ی المؤمنون 1 - 3] (همانا مؤنان رستگار شدند. کسانی كه در نمازشان فروتنند و آنان كه از [گفتار و رفتار] بيهوده روی‌گردانند.)

وقت و عمر برای انسان مؤمن ارزش پیدا می‌‌‌‌کند، زندگی را فرصتی مغتنم می‌‌‌‌شمارد تا بتواند کارهای پسندیده و خیر بیشتری انجام دهد و نگاهش در سعی و تلاش معطوف به آخرت است زیرا امید به پاداش از طرف خدا دارد. و خداوند هم تلاش آن‌‌‌‌ها را بی‌‌‌‌پاسخ نمی‌‌‌‌گذارد. 

«وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا» [سوره اﻹسراء 19] (و هر كس آخرت را بخواهد و برای [برخورداری از] آن، تلاشی سزاوارش انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، آنانند كه کوشش [و تکاپویشان] پذیرفته‌‌‌‌ی درگاه حق است.)

و هم‌‌‌‌چنین نگاه به آخرت سبب می‌‌‌‌شود، انسان‌‌‌‌ها در میدان دنیا در امور خیر از هم‌دیگر سرعت و سبقت بگیرند به‌‌‌‌گونه‌‌‌‌ایی که هر کس از وجود و حضورش در دنیا نهایت بهره را ببرد. 

بنابراین زندگی انسان با توجّه به چنین اندیشه‌‌‌‌ایی ارزش و بها پیدا می‌‌‌‌کند و شخص مؤمن سعی بر آن دارد که از لحظه لحظه‌‌‌‌ی عمر خود نهایت استفاده را ببرد.

«وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ * أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ» [سوره المؤمنون 60 - 61] (و كسانى كه آن‌‌‌‌چه را [که باید] ببخشند، در حالى می‌‌‌‌دهند كه دلهايشان بیمناک است [که نکند پذیرفته نشود و] از این‌‌‌‌که نزد پروردگارشان باز می‌‌‌‌گردند. آنان [كه اوصافشان بیان شد] در كارهاى نيك می‌‌‌‌شتابند و آنان برای [انجام] آن [کارها] پیش‌گامند.)

«سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» [سوره الحديد 21] ([از یکدیگر] پیشی بگیرید به سوی آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناي آن هم‌‌‌‌چون پهناى آسمان و زمين است [و] براى كسانى که به خدا و پيامبرانش ايمان آورده‏‌‌‌‌اند، آماده شده است. اين فضل خداست كه آن‌را به هر كس بخواهد مى‏‌‌‌‌دهد و خدا دارای فضل بزرگ است.)

«وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» [سوره آل عمران 133] (و بشتابید به سوی آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناي آن [به سان] آسمان‌‌‌‌ها و زمين است و براى تقواپیشگان آماده شده است.)

لذا به صورت کلّی تصوّر مرگ و جهان پس از آن، بر نشاط و پویایی انسان می‌‌‌‌افزاید. 

زیرا فعالیّت انسان مولد حس احتیاج و عشق به بقاست و با اعتقاد به قیامت این نیاز طبیعی از بین نمی‌‌‌‌رود. ایمان به معاد دامنه‌‌‌‌ی نیاز انسان را به بی‌‌‌‌نهایت می‌‌‌‌رساند و دنیا را کشت‌گاه آخرت می‌سازد. همان‌گونه که در نظام طبیعت گندم از گندم می‌‌‌‌روید و جو از جو و نباید از مکافات عمل غافل شد. اعمال پلید مانند: ظلم، استثمار و بی‌عدالتی از عقاید کثیف نشأت می‌گیرد و نتایج زیانباری در زندگی جاودانی می‌‌‌‌گذارد و در جهان پهناور آخرت مفقود نمی‌‌‌‌شود. روز قیامت همه‌‌‌‌ی این‌‌‌‌ها آشکار می‌‌‌‌گردد و انسان پاداش اعمال و کیفر کردار را می‌یابد و هر چه اعمال خوب و خدمات اجتماعی انسان خالصانه و آگاهانه و بیشتر باشد بدون شک پاداش آن نیز افزون‌‌‌‌تر خواهد بود و بنابراین ایمان به زندگی جاودانه بر فعالیّت و نشاط پربار انسان می‌‌‌‌افزاید. ( معاد در نگاه عقل و دین، محمد باقر سبزواری، چاپ ششم، ص ۴۹) 

یکی از عواملی که به زندگی انسان معنا و ارزش می‌‌‌‌بخشد، انجام کار مفید است، این که انسان احساس کند وجود و حضورش مایه و سبب خیر برای دیگری است، سبب می‌شود از بودن و حضورش در دنیا احساس حقارت نکند. بنابراین یکی از مسئولیّت‌‌‌‌هایی که خداوند به اهل ایمان می‌‌‌‌سپارد حرکت در مسیر کار خیر است زیرا سبب عزّت او خواهد شد. 

و چه حس ارزشمندی به انسان دست خواهد داد وقتی انسان در زندگی دنیا سربلند و عزیز و بی‌‌‌‌نیاز زندگی کند. 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [سوره الحج 77] (اى كسانى كه ايمان آورده‏‌‌‌‌ايد، ركوع كنيد و سجده برید و پروردگارتان را بپرستيد و كار نیک انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.)

نگاه به جهان آخرت بذر خیر و مفید بودن را در نهاد انسان می‌‌‌‌کارد، زیرا باور دارد باید توشه‌‌‌‌ی اعمال صالح را برای جهان دیگر آماده کند. این جملات سیّد قطب به خواهرش آمنه که برخاسته از روح ایمانی ایشان است، گواهی بر این است که نگاه به جهان آخرت و حرکت در آن راستا به زندگی انسان تا چه اندازه ارزش می‌‌‌‌دهد. ایشان می‌‌‌‌گویند: 

خواهرم چه شیرین است آن هنگامی که دانه‌‌‌‌های محبّت و اخلاص در درونمان سبز گشته و قلبمان لبریز و مالامال از دوستی بندگان پروردگار شده است و از این سرچشمه‌‌‌‌ی جوشان و منبع درخشان به دیگران ایمان و آرامش و اطمینان می‌‌‌‌بخشیم و چون ماه تابان در شب‌های تاریک می‌‌‌‌درخشیم و از این دریای بیکران خداوند منّان خود نیز چه گوارا و نیکو می‌‌‌‌نوشیم، چه میمون و مبارک است شادی ناشی از زیستن با مردم و احساس ناشی از همدردی و همدلی با آن‌‌‌‌ها. 

خواهرم بارها امتحان کرده‌ام و برایم مسلّم گشته است که در این دنیا هیچ چیزی به پای لذّت‌‌‌‌های روحی ناشی از دلداری دادن به کسی و شاد کردنش و یا اعتماد و امید در دل او افکندن نمی‌‌‌‌رسد. لذّتی که با تمام وجود آن‌را احساس می‌کنیم این لذّت طعم و مزه‌ایی آسمانی دارد که مشابه آن در زمین نیست. گویی پاسخی است به ندای آن گوهر آسمانی که در سرشت ما جای دارد و بی‌نیاز از پاداش است. چون خود آن لذّت برترین و بهترین پاداش‌‌‌‌هاست. ( نامه سید قطب به خواهرش آمنه، ترجمه جلال معروفیان، ص ۱۸،۴۱) 

سومین فایده‌‌‌‌ی اندیشیدن به مرگ و نگاه آخر‌‌‌‌بینی، این است که زندگی انسان کارکرد پیدا می‌‌‌‌کند. آن‌‌‌‌چنان که قبلاً بیان شد

ادامه دارد...